خلاصه داستان: "ژی ژی" دختر جوانی که مثل پدرش یک باستانشناس است. پدر او همیشه از افسانهها برای او تعریف میکرد و خودش هم جانش را برای یافتن یک شمشیر باستانی از دست داد. اکنون ژی ژی با عمو دا راهی سفری میشود که ثابت نماید که این شمشیر که موسوم به شمشیر آسمانی است وجود دارد و ...
خلاصه داستان: با هر سلاحی که در دستشان باشد، Expendables آخرین خط دفاعی جهان و تیمی هستند که وقتی همه گزینههای دیگر از روی میز خارج میشوند، فراخوانی میشوند.
خلاصه داستان: ادم هبردار" یک افسر پلیس است که پس از شکست در یک عملیات مهم، مجبور می شود محل کار خود را ترک کند، اما برای پس گرفتن شغل و جایگاه خود دست به کاری خطرناک می زند و ...
خلاصه داستان: در شبی تاریک و مخوف، گروه مخفی شکارچیان هیولا تصمیم میگیرند تا به دلیل مرگ رهبر خود در معبد بلاداستون گرد هم بیایند، اما چیزی نمیگذرد که با یک هیولای خطرناک روبرو میشوند و...
خلاصه داستان: ویرا یک اسلحه را از یک اسلحه خانه محترم می دزدد، غافل از اینکه ارجان، وارث مغازه، او را تعقیب خواهد کرد. او به او تیراندازی و پرداخت هزینه اسلحه را یاد می دهد، اما ارژن عاشق او می شود. ویرا آرجان را به چالش می کشد و باعث ایجاد پیچ و تاب در رابطه آنها می شود.