خلاصه داستان: عباسعلی و خواهرش سانیا، در باغی حوالی دهلی نو زندگی می کنند. آنها برای نگه داشتن این ملک آبا و اجدادی به سختی تلاش می کنند اما شانس به آنها پشت می کند و …
خلاصه داستان: «سامار آناند» بعد از از دست دادن دختر مورد علاقه اش در لندن، به عنوان یک متخصص در خنثی سازی بمب به ارتش هند می پیوندد. ۱۰ سال بعد او به لندن باز می گردد در حالی که بخاطر یک حادثه حافظه اش را از دست داده است...