خلاصه داستان: در شهر پرخلاف گاتهام، آماندا والر، رئیس سازمان آرگوس، یک گروه از خلافکاران معروف و بدنام را برای یک ماموریت گردآوری کرده است. این خلافکاران، هارلی کوئین، ددشات، پیسمیکر، کلیفیس، و شاهکوسه هستند. این ابرشروران به یک سرزمین دگر جهانی که به وسیله یک دروازه به این جهان متصل است، فرستاده می شوند. این جهان، جهان شمشیر و جادو است و جاییست که اُرک ها وحشیگری میکنند و اژدهایان بر آسمانها حکمرانی میکنند. به زبان دیگر، این یک ایسکای است! این گروه ابر شروران با مادههای انفجاری کشندهای که در گردنشان کار گذاشته شده است، راه فرار یا قایم شدنی ندارند، و شکست خوردن در این ماموریت به معنی کشته شدنشان است و...